۱۳۸۹/۰۹/۲۹

کدام گزینه بهتر است؟

امروز متوجه شدم که دیروز، این نوشته‌ی من در روزنامه‌ی تهران امروز چاپ شده است. هدف من، بحث درباره‌ی این موضوع است که بهترین گزینه در مورد قیمت بنزین (و اصولاً، همه‌ی کالاهای مشمول طرح هدف‌مندسازی) چیست؟ در زمان تهیه‌ی این نوشته، هنوز جزئیات قیمت‌گذاری بنزین معلوم نبود و من نگران تصمیم‌های نادرست بودم. خوش‌بختانه، روش دولت، با نظر من انطباق داشت. یعنی، حفظ سهمیه‌بندی. همچنین، یک نکته‌ی خیلی مهم، که در اینجا بهش اشاره‌ کرده‌ام، تفاوت قائل شدن بین «آزادسازی» قیمت و «افزایش» قیمت است و لزوم حرکت به سمت آزادسازی قیمت. خوش‌بختانه، در صحبت‌های پریشب، دیدم که احمدی‌نژاد این موضوع رو می‌فهمه و قول آزادسازی قیمت بنزین رو برای سال آینده داد. چُنین باد!


کدام گزینه بهتر است؟

هر چه به زمان اجرای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها نزدیک‌تر می‌شویم، بازار شایعات دربار‌ه‌ی جزئیات آن داغ‌تر می‌شود. در این بین، به نظر می‌رسد جذّاب‌ترین موضوع، چگونگی قیمت‌گذاری و توزیع بنزین است. گاهی، صحبت از لغو سهمیه‌بندی و عرضه‌ی بنزین با قیمتی در حدود ۴۰۰ تومان به میان می‌آید. گاهی هم زمزمه‌ی حفظ سهمیه‌بندی، و عرضه‌ی بنزین آزاد با قیمت‌ بالاتر شنیده‌ می‌شود. هر یک از ما،‌ احتمالاً درباره‌ی سناریوهای مختلف، و مزایا و معایب آنها فکر کرده‌ایم. نحوه‌ی قضاوت ما در مورد هر یک از این سناریو‌ها، معمولاً بر اساس تأثیری است که اجرای آن بر رفاه ما خواهد گذاشت. امّا، اگر بخواهیم خودخواهی را کنار بگذاریم و هوادار گزینه‌ای باشیم که منافع جامعه را بهتر تأمین می‌کند، آنگاه باید کدام گزینه را انتخاب کنیم؟ اصولاً، معیارهای مقایسه و قضاوت در مورد گزینه‌های مختلف چیستند؟
در این نوشتار، قصد دارم با استفاده از آموزه‌های علم اقتصاد،‌ مجموعه‌ای از این معیارها را برشمارم. امیدوارم که شما، بعد از خواندن این مطلب بتوانید تحلیل خوبی از گزینه‌های مختلف ارائه دهید؛ و البته، حاضر شوید با در نظر گرفتن منافع جامعه، از خودخواهی عبور کنید و طرفدار سیاستی باشید که نفع همه را در بردارد.

1          کنترل مصرف

اگر به خاطر داشته باشید، مهمترین مشکلی که قبل از اعمال سهمیه‌بندی بنزین وجود داشت و دولت‌ و مجلس را مجبور کرد تا به سمت سهمیه‌بندی سوق پیدا کنند، روند نگران‌کننده‌ی افزایش مصرف بنزین بود. اولاً، میزان مصرف سرانه‌ی بنزین، بسیار بیشتر از کشورهایی با سطح درآمد مشابه، و حتی کشورهای پیشرفته بود و این، یعنی اسراف و هدر دادن منابع. ثانیاً، مصرف داخلی بنزین، از ظرفیت پالایش‌گاه‌های کشور پیشی گرفته بود و سالانه، مبالغ هنگفتی باید صرف واردات بنزین و عرضه‌ی بسیار ارزان آن در بازارهای داخلی می‌شد. از طرف دیگر،‌ ظرفیت بنادر و شبکه توزیع کشور، اساساً پاسخ‌گوی این روند رو به رشد مصرف بنزین نبود. در این شرایط، دستگاه سیاست‌گذاری کشور مجبور بود تا راه چاره‌ای برای کنترل روند لجام‌گسیخته‌ی مصرف بنزین بیاندیشد. لذا، سهمیه‌‌بندی بنزین، به عنوان راهی برای حل این مشکل برگزیده شد؛ و انصافاً، موفق به مهار روند رو به رشد مصرف گردید.
با این‌ وجود، هنوز هم متوسط مصرف بنزین در کشور ما، بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. بنابراین، این مسأله،‌ همچنان هم دغدغه‌ی اصلی است و گزینه‌ی طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها برای بنزین ، باید قادر به کنترل مصرف و کاهش آن، تا رسیدن به به سطح استانداردهای جهانی باشد.

2          بنزین، درآمدزا یا هزینه‌بر؟

در کشورهای مختلف، به ویژه، کشورهای پیشرفته، مشاهده می‌کنیم‌ که نه تنها دولت برای مصرف بنزین یارانه پرداخت نمی‌کند، بلکه، مالیات بر مصرف بنزین، سهم بزرگی در درآمدهای دولت دارد و دولت‌ها، این درآمدها را صرف توسعه‌ی حمل و نقل عمومی، توسعه‌ی راه‌ها، گسترش شبکه‌ی راه‌آهن، قطارهای تندرو، مترو، و مواردی از این دست می‌کنند. امّا، در کشور ما، نه تنها از مصرف بنزین مالیاتی اخذ نمی‌شود، بلکه هر سال، هزینه‌های زیادی صرف پرداخت یارانه‌ی مستقیم و غیرمستقیم برای مصرف بنزین و سایر حامل‌های انرژی می‌گردد. بنابراین، اگر علاقه‌مند به توسعه‌ی بزرگ‌راه‌ها، گسترش سریع خطوط مترو در کلان‌شهرها، و توسعه‌ی قطارهای تندرو در کشورمان هستیم، باید از تجارب سایر کشورها درس بگیریم و با کنار گذاشتن ملاحظات شخصی، برای تحقق این آرزوها، از مالیات بر مصرف حامل‌های انرژی و به طور ویژه، بر بنزین، حمایت کنیم.

3          بحران تعیین قیمت بنزین

سال‌هاست که تعیین قیمت بنزین،‌ جزء مهم‌ترین تصمیمات دولت‌ها و مجالس در ایران است. هرساله، بحث در این مورد، یکی جنجالی‌ترین مباحث در تصویب بودجه سالانه‌ی دولت بوده است و در محافل کارشناسی و مردمی، گفت‌وگوهای داغی در این‌ مورد در می‌گیرد. امّا، چرا این‌گونه است؟ چرا موضوع قیمت بنزین در سایر کشورها این‌قدر پراهمیت و جنجالی نیست؟ اگر به خاطر داشته باشید، در سال ۲۰۰۷، که قیمت نفت به رکورد تاریخی ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید، و به تبع آن، قیمت بنزین و سایر حامل‌های انرژی در جهان به شدت افزایش یافت، مردم کشورهای مختلف، چه در ثروت‌مندترین کشورها، چه در فقیرترین آنها، به راحتی با این موضوع کنار آمدند و خود را با شرایط جدید تطبیق دادند. چرا بر خلاف ترسی که ما اثرات تورمی افزایش قیمت بنزین داریم، در سایر کشورهای دنیا، اثر تورمی این شوک قیمتی حامل‌های انرژی تقریباً صفر بود؟ در صورتی که پس این همه مقدمه‌چینی و تبلیغات برای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها، هنوز هم افزایش قیمت بنزین را یک تغییر هولناک، با تبعات اقتصادی و اجتماعی غیر قابل پیش‌بینی می‌دانیم؟
پاسخ به سؤال فوق، بسیار ساده است. ساده‌تر از آنکه بتوان تصور کرد. در سایر کشورها، نظام تولید، و توزیع بنزین، غیردولتی است و قیمت نفت و بنزین، در بازار تعیین می‌شود. در نتیجه، مردم دولت را مسئول تغییرات قیمت بنزین نمی‌دانند؛ بنابراین، به راحتی با تغییرات آن کنار می‌آیند. در حالی که در کشور ما، همه چیز، از پالایش‌ گرفته، تا ذخیره‌سازی، انتقال، واردات، توزیع، و بالاخره، قیمت‌گذاری بنزین، در انحصار دولت قرار دارد. بنابراین، عجیب نیست که مردم، دولت را مسئول همه چیز می‌دانند: از کمبود پمپ‌بنزین‌ها‌ و صف‌ طولانی خودروها گرفته، تا کیفیت پایین بنزین، و البته، قیمت آن. همچنین، عجیب نیست که کشورهای غربی برای اعمال فشار سیاسی به کشور، تحریم بنزین را انتخاب می‌کنند.
برای درک اهمیت این موضوع، یک کالای بسیار مهم دیگر در اقتصاد را مثال می‌زنیم: طلا، کالاهایی است که دارای اهمیت اقتصادی بسیار زیادی است و تحولات قیمت آن، به صورت لحظه به لحظه در بازار رصد می‌شود. بر خلاف بنزین، بازار داخلی طلا کاملاً با بازار جهانی متصل و هم‌گام است. اصولاً، تغییرات جهانی قیمت طلا، به سرعت به بازارهای داخلی منتقل می‌شود. به همین دلیل، هیچ‌کس دولت را مسئول تغییرات قیمت طلا نمی‌داند و تغییرات قیمت طلا،‌ هرچقدر هم که شدید باشد، به تورم نمی‌انجامد.
آیا‌ وضعیت بازار طلا برای سیاست‌گذاران درس‌آموز نیست؟ هر راه‌حلی که در طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها، بتواند بازار داخلی بنزین را به بازار جهانی آن متصل کند و مسئولیت قیمت‌گذاری بنزین را از دولت، به بازارهای جهانی منتقل نماید، می‌تواند بار بزرگی را از دوش دستگاه سیاست‌گذاری کشور بر دارد.
توجه داشته‌باشید که قیمت جهانی نفت و بنزین، بسیار پر نوسان است. از سوی دیگر، قیمت ریالی بنزین، به طور مستقیم به نرخ ارز وابستگی دارد. آیا برای هر تغییری در قیمت بنزین، باید هر سال «طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها» برگزار کنیم؟!

4          خروج تولید و توزیع بنزین از انحصار دولتی

بیان فواید واگذاری تصدّی‌ها به بخش خصوصی و حرکت به سمت اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، تکرار مکرّرات خواهد بود. امّا، باید توجه داشت که پیش‌نیاز خصوصی سازی، آزادسازی قیمت‌ها و سودآور شدن عّالیت‌هاست. بنابراین، تصمیم دولت در مورد بنزین، باید به گونه‌ای باشد که بخش خصوصی را برای فعّالیت و سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها جذب نماید.

در پایان

با در نظر گرفتن معیارهای فوق، می‌توانیم قضاوت خوبی در مورد گزینه‌های پیش‌نهادی هدف‌مندسازی یارانه‌ها در مورد بنزین داشته باشیم. به نظر شما، کدام یک از گزینه‌های موجود، می‌تواند بیش‌ترین فایده را برای اقتصاد کشور دربر داشته باشد؟






0 نظرات:

ارسال یک نظر